دنیای کوچک ما

ساخت وبلاگ
  نقطه کوچولوی دوست داشتنی من   روزایی بود که حتی نمی تونستم فکربچه دارشدن را بکنم حس میکردم آدم بایدخیلی خیلی قوی باشه که بتونه یه بچه ای را بزرگ کنه، بعدشش سال از زندگی مشترکمون، نمی دونم! چی شد؟ چه حسی بود. شایدبازم ترس از دیرشدن ،پیرشدن ،یا شای دنیای کوچک ما...ادامه مطلب
ما را در سایت دنیای کوچک ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4donyayekochakmae بازدید : 33 تاريخ : چهارشنبه 10 آبان 1396 ساعت: 17:37

  نقطه کوچولوی دوست داشتنی من   روزایی بود که حتی نمی تونستم فکربچه دارشدن را بکنم حس میکردم آدم بایدخیلی خیلی قوی باشه که بتونه یه بچه ای را بزرگ کنه، بعدشش سال از زندگی مشترکمون، نمی دونم! چی شد؟ چه حسی بود. شایدبازم ترس از دیرشدن ،پیرشدن ،یا شای دنیای کوچک ما...ادامه مطلب
ما را در سایت دنیای کوچک ما دنبال می کنید

برچسب : خاطراتم, نویسنده : 4donyayekochakmae بازدید : 35 تاريخ : چهارشنبه 10 آبان 1396 ساعت: 17:37

 نقطه کوچولوی دوست داشتنی من   روزایی بود که حتی نمی تونستم فکربچه دارشدن را بکنم حس میکردم آدم بایدخیلی خیلی قوی باشه که بتونه یه بچه ای را بزرگ کنه، بعدشش سال از زندگی مشترکمون، نمی دونم! چی شد؟ چه حسی بود. شایدبازم ترس از دیرشدن ،پیرشدن ،یا شایدحس نیاز نمی دانم ! تصمیم گرفتیم بچه دار بشیم وخدا خیلی خیلی زود ودور از باورمان این امر را برایمان محقق گردانید. در روز سی ویک اردیبهشت همه چیز دنیای کوچک ما...ادامه مطلب
ما را در سایت دنیای کوچک ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4donyayekochakmae بازدید : 13 تاريخ : دوشنبه 17 مهر 1396 ساعت: 11:46

 نقطه کوچولوی دوست داشتنی من   روزایی بود که حتی نمی تونستم فکربچه دارشدن را بکنم حس میکردم آدم بایدخیلی خیلی قوی باشه که بتونه یه بچه ای را بزرگ کنه، بعدشش سال از زندگی مشترکمون، نمی دونم! چی شد؟ چه حسی بود. شایدبازم ترس از دیرشدن ،پیرشدن ،یا شایدحس نیاز نمی دانم ! تصمیم گرفتیم بچه دار بشیم وخدا خیلی خیلی زود ودور از باورمان این امر را برایمان محقق گردانید. در روز سی ویک اردیبهشت همه چیز دنیای کوچک ما...ادامه مطلب
ما را در سایت دنیای کوچک ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4donyayekochakmae بازدید : 19 تاريخ : دوشنبه 17 مهر 1396 ساعت: 11:46

7تیرماه 1394 عزیز دردونه ی مامانی این روزها بیشتر از قبل عاشق آب بازی کردن شده ایی دیگه تابستون و هوای گرم تیرماه هم آب بازی کردن را برایت لذت بخش تر کرده منم امروز به تقلید از مامان مهری سینگ ظرفشویی را پر از آب کردم و نشاندمت توی ظرفشویی وحسابی آب بازی کردی بابایی بعد تو مثل قابلمه حسابی با اسکاچ دنیای کوچک ما...ادامه مطلب
ما را در سایت دنیای کوچک ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4donyayekochakmae بازدید : 38 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 0:22

  نقطه کوچولوی دوست داشتنی من   روزایی بود که حتی نمی تونستم فکربچه دارشدن را بکنم حس میکردم آدم بایدخیلی خیلی قوی باشه که بتونه یه بچه ای را بزرگ کنه، بعدشش سال از زندگی مشترکمون، نمی دونم! چی شد؟ چه حسی بود. شایدبازم ترس از دیرشدن ،پیرشدن ،یا شایدحس نیاز نمی دانم ! تصمیم گرفتیم بچه دار بشیم وخدا خیلی خیلی زود ودور از باورمان این امر را برایمان محقق گردانید. در روز سی ویک اردیبهشت همه چیز با یه حس شروع شد وبا یه آزمایش ویه تلفن که جواب مثبت بود ادامه پیدا کرد،وقتی جواب را فهمیدم یه حال عجیبی داشتم یه شادی بینهایت و حس عمیق به یه نقطه واقعا یه چیزی به اندازه ی یه نقطه می تونه یه آدم واسیرخودش کنه ،آره این حس به من می گفت: یه باردیگه متولد شدم من حامل یه زندگی ویه قلب تازه ام برام افتخاربزرگی بود که یه زندگی تازه در بطن وجودم شکل بگیره من می تونستم به یه انسان تازه هویت وزندگی بدم خدا در درون من یه روح تازه قرار داده که پاک وبی آلایشه وعشق به این موجود تازه که نمیدونم چه عشقی بود ولی این ودرک می کنم که میگن : تا مادر نشی نمی فهمی جالب بود عشق به فرزند قبل ازخودش به وجوداومد   Let's bl دنیای کوچک ما...ادامه مطلب
ما را در سایت دنیای کوچک ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4donyayekochakmae بازدید : 39 تاريخ : پنجشنبه 18 آذر 1395 ساعت: 21:05

  نقطه کوچولوی دوست داشتنی من   روزایی بود که حتی نمی تونستم فکربچه دارشدن را بکنم حس میکردم آدم بایدخیلی خیلی قوی باشه که بتونه یه بچه ای را بزرگ کنه، بعدشش سال از زندگی مشترکمون، نمی دونم! چی شد؟ چه حسی بود. شایدبازم ترس از دیرشدن ،پیرشدن ،یا شایدحس نیاز نمی دانم ! تصمیم گرفتیم بچه دار بشیم وخدا خیلی خیلی زود ودور از باورمان این امر را برایمان محقق گردانید. در روز سی ویک اردیبهشت همه چیز با یه حس شروع شد وبا یه آزمایش ویه تلفن که جواب مثبت بود ادامه پیدا کرد،وقتی جواب را فهمیدم یه حال عجیبی داشتم یه شادی بینهایت و حس عمیق به یه نقطه واقعا یه چیزی به اندازه ی یه نقطه می تونه یه آدم واسیرخودش کنه ،آره این حس به من می گفت: یه باردیگه متولد شدم من حامل یه زندگی ویه قلب تازه ام برام افتخاربزرگی بود که یه زندگی تازه در بطن وجودم شکل بگیره من می تونستم به یه انسان تازه هویت وزندگی بدم خدا در درون من یه روح تازه قرار داده که پاک وبی آلایشه وعشق به این موجود تازه که نمیدونم چه عشقی بود ولی این ودرک می کنم که میگن : تا مادر نشی نمی فهمی جالب بود عشق به فرزند قبل ازخودش به وجوداومد   Let's bl دنیای کوچک ما...ادامه مطلب
ما را در سایت دنیای کوچک ما دنبال می کنید

برچسب : این روزها با کی میخندی,این روزها باران,این روزها با من بمان, نویسنده : 4donyayekochakmae بازدید : 74 تاريخ : پنجشنبه 18 آذر 1395 ساعت: 21:05

  نقطه کوچولوی دوست داشتنی من   روزایی بود که حتی نمی تونستم فکربچه دارشدن را بکنم حس میکردم آدم بایدخیلی خیلی قوی باشه که بتونه یه بچه ای را بزرگ کنه، بعدشش سال از زندگی مشترکمون، نمی دونم! چی شد؟ چه حسی بود. شایدبازم ترس از دیرشدن ،پیرشدن ،یا شایدحس نیاز نمی دانم ! تصمیم گرفتیم بچه دار بشیم وخدا خیلی خیلی زود ودور از باورمان این امر را برایمان محقق گردانید. در روز سی ویک اردیبهشت همه چیز با یه حس شروع شد وبا یه آزمایش ویه تلفن که جواب مثبت بود ادامه پیدا کرد،وقتی جواب را فهمیدم یه حال عجیبی داشتم یه شادی بینهایت و حس عمیق به یه نقطه واقعا یه چیزی به اندازه ی یه نقطه می تونه یه آدم واسیرخودش کنه ،آره این حس به من می گفت: یه باردیگه متولد شدم من حامل یه زندگی ویه قلب تازه ام برام افتخاربزرگی بود که یه زندگی تازه در بطن وجودم شکل بگیره من می تونستم به یه انسان تازه هویت وزندگی بدم خدا در درون من یه روح تازه قرار داده که پاک وبی آلایشه وعشق به این موجود تازه که نمیدونم چه عشقی بود ولی این ودرک می کنم که میگن : تا مادر نشی نمی فهمی جالب بود عشق به فرزند قبل ازخودش به وجوداومد   Let's bl دنیای کوچک ما...ادامه مطلب
ما را در سایت دنیای کوچک ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4donyayekochakmae بازدید : 108 تاريخ : پنجشنبه 18 آذر 1395 ساعت: 21:05

  نقطه کوچولوی دوست داشتنی من   روزایی بود که حتی نمی تونستم فکربچه دارشدن را بکنم حس میکردم آدم بایدخیلی خیلی قوی باشه که بتونه یه بچه ای را بزرگ کنه، بعدشش سال از زندگی مشترکمون، نمی دونم! چی شد؟ چه حسی بود. شایدبازم ترس از دیرشدن ،پیرشدن ،یا شایدحس نیاز نمی دانم ! تصمیم گرفتیم بچه دار بشیم وخدا خیلی خیلی زود ودور از باورمان این امر را برایمان محقق گردانید. در روز سی ویک اردیبهشت همه چیز با یه حس شروع شد وبا یه آزمایش ویه تلفن که جواب مثبت بود ادامه پیدا کرد،وقتی جواب را فهمیدم یه حال عجیبی داشتم یه شادی بینهایت و حس عمیق به یه نقطه واقعا یه چیزی به اندازه ی یه نقطه می تونه یه آدم واسیرخودش کنه ،آره این حس به من می گفت: یه باردیگه متولد شدم من حامل یه زندگی ویه قلب تازه ام برام افتخاربزرگی بود که یه زندگی تازه در بطن وجودم شکل بگیره من می تونستم به یه انسان تازه هویت وزندگی بدم خدا در درون من یه روح تازه قرار داده که پاک وبی آلایشه وعشق به این موجود تازه که نمیدونم چه عشقی بود ولی این ودرک می کنم که میگن : تا مادر نشی نمی فهمی جالب بود عشق به فرزند قبل ازخودش به وجوداومد   Let's bl دنیای کوچک ما...ادامه مطلب
ما را در سایت دنیای کوچک ما دنبال می کنید

برچسب : سی و هشت هفتگی بارداری,سی و هشت,سی و هشتمین هفته بارداری, نویسنده : 4donyayekochakmae بازدید : 36 تاريخ : پنجشنبه 18 آذر 1395 ساعت: 13:44

  نقطه کوچولوی دوست داشتنی من   روزایی بود که حتی نمی تونستم فکربچه دارشدن را بکنم حس میکردم آدم بایدخیلی خیلی قوی باشه که بتونه یه بچه ای را بزرگ کنه، بعدشش سال از زندگی مشترکمون، نمی دونم! چی شد؟ چه حسی بود. شایدبازم ترس از دیرشدن ،پیرشدن ،یا شایدحس نیاز نمی دانم ! تصمیم گرفتیم بچه دار بشیم وخدا خیلی خیلی زود ودور از باورمان این امر را برایمان محقق گردانید. در روز سی ویک اردیبهشت همه چیز با یه حس شروع شد وبا یه آزمایش ویه تلفن که جواب مثبت بود ادامه پیدا کرد،وقتی جواب را فهمیدم یه حال عجیبی داشتم یه شادی بینهایت و حس عمیق به یه نقطه واقعا یه چیزی به اندازه ی یه نقطه می تونه یه آدم واسیرخودش کنه ،آره این حس به من می گفت: یه باردیگه متولد شدم من حامل یه زندگی ویه قلب تازه ام برام افتخاربزرگی بود که یه زندگی تازه در بطن وجودم شکل بگیره من می تونستم به یه انسان تازه هویت وزندگی بدم خدا در درون من یه روح تازه قرار داده که پاک وبی آلایشه وعشق به این موجود تازه که نمیدونم چه عشقی بود ولی این ودرک می کنم که میگن : تا مادر نشی نمی فهمی جالب بود عشق به فرزند قبل ازخودش به وجوداومد   Let's bl دنیای کوچک ما...ادامه مطلب
ما را در سایت دنیای کوچک ما دنبال می کنید

برچسب : گلهای زندگی من,گلهاي زندگي من,وبلاگ گلهای زندگی من, نویسنده : 4donyayekochakmae بازدید : 63 تاريخ : پنجشنبه 18 آذر 1395 ساعت: 13:44